این روحانی انقلابی، با ذکر حوادث دوران انقلاب اسلامی ادامه میدهد «در زمان حکومت شاه، جوانان انقلابی به زیارت امام رضا(ع) میآمدند و زیارت عاشورا و گاهی دعای توسل میخواندند. به محض خواندن دعای توسل کم کم جمعیت مردم با این جوانان انقلابی همراه میشدند و پشت پنجره فولاد مملو از جمعیت میشد. این تحرکات به شدت تحت نظر ساواک بود. در چنین موقعیتی جوانان انقلابی دعای توسل میخواندند و برای امام(ره) پنهانی و مخفیانه دعا میکردند، دعایی با این مضمون که خدایا آن پیر سفر کرده که در نجف مستقر است را سلامت نگاه دار و ...»
او میافزاید: «نیروهای ساواک نیز میخواستند ریشه این جوانان را بخشکانند اما ترس داشتند که در حین برخورد با جوانان، مردم هم به حمایت از جوانان انقلابی برخیزند. لذا دستور دادند در تاریخ 29 آبان ماه سال 57 که یکی از همین تجمعات شکل گرفته بود یک عده سرباز در حرم تیراندازی کنند و با چکمه وارد حرم شوند. همین اتفاق هم رخ داد و چند نفر هم دستگیر شدند و بردند.»
حجت الاسلام طباطبایی ادامه میدهد: «آن روزی که حمله به حرم مطهر رخ داد هنوز انقلاب خیلی شناخته شده نبود و مردم آگاهی نداشتند. عدهای جوان خیلی خوب که با انقلاب و امام(ره) از سال 41 آشنایی پیدا کرده بودند در حرم جمع میشدند و خوشحال بودند که نامی از رهبر عزیزشان برده میشود. من در آن سالها اغلب در این مراسمها شرکت میکردم اما متأسفانه آن شب من دیر رسیدم. وقتی رسیدم که تیراندازیها تمام شده بود و جوانان را دستگیر کرده بودند.»
او با اشاره به ماجرای دستگیری خود ادامه میدهد: «چند شب بعد هم دستگیریها دوباره از سر گرفته شد. ساواک انقلابیها را دستگیر میکرد به ویژه جوانانی را که در نماز حاج شیخ حسن قمی شرکت میکردند. یکی از کسانی که دستگیر شد، بنده بودم. به زندان ساواک رفتم و شکنجههایشان را لمس کردم و خداروشکر که تا امروز از دامان انقلاب جدا نشدم.»